۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

شورای ملی ایران و یا گروه خودکامه فرصت طلب، کدام درست تر است؟!


شورای ملی، یا خودکامگی و جاه طلبی؟
شاهزاده رضا پهلوی  و عمال او، با یک شعبده بازی و مردم فریبی، شماری از یال و کوپال های خود را به گرد هم آورده تا شورایی ساختگی، آنهم بیرون از کشورو بدون آگاهی و دور از دسترس گروه زیادی از دل سوختگان، اندیشمندان، و تجربه داران میهنمان در پاریس برگزار نمایند. شورایی که نه محتوای شورایی دارد، و نه رنگ و حال ملی و نشانه ای از فرهنگ کشورمان. بی تردید، این خیمه شب بازی را می توان با انتخابات ساختگی دوران رژیم گذشته و یا رژیم کنونی یکسان و همسو دانست. در سال گذشته نیز دورادور شاهد آن بودیم که این شاهپرک ها، بدون آگاهی و اطلاع گروههای دیگر، در کشوری به دور هم جمع شدند و حتی بدون در نظر گرفتن دیدگاههای حاضرین در آن نشست، اساسنامه ای را به تصویب رساندند.

شرایطی که شورای ملی باید داشته باشد

بازی با کلمات، برای گول زدن مردم- گروهی که بیشتر وابسته و چاپلوسان رژیم گذشته اند، از این آب گل آلود یعنی بدبختی و درماندگی مردم ایران سوء استافه نموده و با زیرکی و کلک نام گروه شاهنشاهی خود را شورای ملی گذاشته اند که  در آن نه نشانه شورایی است، و نه نشانه ملی بودن.
چنانچه قرار بود شورای ملی به وجود آید، شرایط زیر می بایست در آن رعایت شود:
۱- شورایی که در خارج کشور به وجود می آید نمی تواند به عنوان “ملی” نام برده شود. زیرا برگیرنده نمایندگان واقعی مردم درون کشور نیست. پس چنین شورایی باید به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” نام برده شود.

۲- افرادی که می توانند در شورا سهم داشته باشند، از خرد و کلان، بیشتر در ایران، و اندکی در کشورهای گوناگون جهان پراکنده اند. بنابراین، برای برگزاری “شورای برون مرزی”، در هر منطقه از جهان، مانند خاورمیانه، خاوردور، اروپا، آمریکا، استرالیا، آفریقا، کانادا، زلاند نو باید دفتر هایی بنام شورای محلی بوجود آمده، تا نمایندگانی از میان درخواست کنندگان برگزیده شوند و بتوانند به محل برگزاری شورای مرکزی مسافرت، و در آن شرکت نمایند. بنابراین، روش مرموزانه گزینش افراد، آنهم با استاندارد نادرست و به وسیله افراد ناشناخته و غیر قابل اطمینان، کمترین جنبه “شورایی و ملی” نخواهد داشت. بلکه این یک خیمه شب بازی دیگر است.
۳- خواستن گذرنامه و یا گواهینامه رانندگی، کار درستی نیست، زیرا افرادی ممکن است به حالت پناهنده و یا شرایط ویژه ای به سر برند که نتوانند چنین مدارکی را ارائه دهند. هدف باید ایرانی بودن باشد، نه سن و سال، نه فعالیت دروغین و تبلیغاتی و خود را در چند تلویزیون نشان دادن، و مانند آن. این فرصت باید به همه ایرانیان داده می شد که انجام نگردید.
هم میهنان ما در این تصویر تبلیغاتی می بینند که شورایی در کار نبوده، بلکه گردآمدن گروهی از وابستگان رژیم پیشین به سرپرستی رضاپهلوی است.
۴- اگر قرار است شورایی آن هم به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” تشکیل شود، باید علاوه بر داوطلب بودن، از گروهها و تشکیلاتی که فعالیت سیاسی و فرهنگی در هرزمینه ای دارند، دعوت به شرکت و همکاری نمود. نه آن که شاهپرگ هایی با تبلیغات چپ و راست خود، مجلس و نشستی فرمایشی به بهانه آزادی و دموکراسی ایران، و در حققیت بازگشت به دوران دیکتاتوری گذشته برگزار کنند و در پشت درهای بسته تصمیم گیری نمایند.
برای آن که خوانندگان گرانمایه به ماهیت بیشتر افراد این شورای قلابی ضد ملی پی ببرند، دراین جا ناچار است اندکی به کنکاش و ریشه یابی علت برپایی این به اصطلاح شورا بپردازد:

بازگشت به دیکتاتوری

پس از تلاش بیکران و جانبازی های زنان و مردان برومند کشورمان و رسیدن به آزادی مشروطیت دیری نپایید که خودکامگان و زورگویانی چند چون محمد علی شاه قاجار گرفته تا شاهان پهلوی و با همکاری آخوندهای ضد ایرانی و تازی پرست به میدان آمدند، دموکراسی نیمه بند ایران را لگدکوب نمودند و مبارزان و چالشگران را به بند کشیده، ویا از میان بردند. دیکتاتوری گذشته موجب گردید که ایرانیان به روی سیاست خط بکشند و هرگونه اندیشیدن و عملکرد سیاسی را تنها به شاهنشاه آریامهر واگذار کنند. از سوی دیگر، رها کردن افسار آخوندهای سرکش، بدانان فرصت و قدرت داد که در خلاء سیاسی سال ۵۷ انقلاب مردمی را به انحصار خود در آورند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر