سو استفاده از نام تيمسار روحاني در انتخابات جمهوري اسلامي

حسن روحاني يكي از كانديداي رياست جمهوري است كه بنا بر تشابه اسمي خودش با تيمسار روحاني، عنوان كرده وي از اقوام بنده بوده و از طريق ايشان مي توانم ديپلماسي كشور را برطرف و سياست خارجي جمهوري اسلامي را سامان دهي كنم.

وي  در سخنرانی مسجد دوشان تپه نیروی هوایی ارتش گفته است عمو زاده ایشان از متخصصین هوایی و نخبه در خارج از کشور است.

بسیاری از کاربران سایت صراط نیوز و جهان نيوز در یک اقدام تخریبی برای جمع کردن رای معترضین در ایران اعلام کردند حسن روحانی آخوند رژیم در ایران عمو زاده تمیسار مهدی روحانی است و به دنبال آزادی و رفاه مردم است این خبر قویا تکذیب می شود و اعلام می کنیم هیچ ارتباطی بین آخوند روحانی با تیمسار روحانی وجود ندارد و هر گونه سواستفاده از نام تیمسار روحانی برای این آخوند بد نام تبعاتی دارد که ایشان و حامیانش باید بپذیرند.

توهين مسئولان نشست شوراي ملي به اپوزيسيون

نشست مجمع تشكل شوراي ملي قرار است 27 و 28 آپريل در پاريس برگزار شود و اين در حالي است كه مسئولان برگزاري اين نشست، توهين‌هاي بسياري را به شركت كنندگان كرده‌اند.
در اطلاعيه اين شورا آمده است:
«ساعت ۷ بامداد شنبه ۲۷ آپریل ۲۰۱۳ چند اتوبوس، اعضای مجمع موسس را از هتل به تالار مجمع منتقل می نمایند.
همچنین، آن دسته از اعضای محترم مجمع موسس که در مکان دیگر در شهر پاریس سکونت دارند، مکان قرار مشخصی روز جمعه به آدرس ایمیلشان ارسال می شود، تا شنبه ۷ صبح روز ۲۷ آپریل ۲۰۱۳، با اتوبوس گروه تدارکات و پشتیبانی به محل مجمع منتقل شوند.
همچنین در این ایمیل شماره تلفن هایی در اختیار عزیزان در صورت لزوم برای تماس قرار داده خواهد شد.»
نكته قابل توجه اينكه اينكار نشان دهنده عدم اعتماد مسئولان به مبارزان ايراني بر عليه جمهوري اسلامي است.
همچنين در اين اطلاعيه آمده است:
«توجه داشته باشید که مسئولین امنیتی در لحظه ورود به تالار مجمع هرگونه خوراکی، مواد مایع حتی آب آشامیدنی، کاغذ، کتاب، پارچه و .... را گرفته و همانجا آنها را از بین می بردند. شما تنها می توانیدبالوازم شخصی از جمله تلفن همراه، رایانه دستی به تالار وارد شوید.»
اين كار و گفته‌ها نهايت بي اعتمادي و توهين است

سازو كار انتخابات در جمهوري اسلامي و شوراي ملي

«فرنوش رام» و «منتهی رحمی» كيست؟// شبكه ايران فردا يا العربيه فارسي//نوري زاده به دنبال پول با دست بوسي عرب‌ها

فرنوش رام - هم خوابه و معشوقه علیرضا انوریزاده سرکار خانوم فرنوش رام گوینده رادیو اسرائیل و کارمند پنهانی‌ سازمان موساد ( اطلاعات امنیت اسرائیل) . ایشان همانزنی هستند که علیرضا نوریزاده بر روی کامپیوتر و اینترنت از او بوسه‌ می‌خواست و باز بیشتر می‌خواست!

از سوي ديگر رسوايي ديگري از روابط غير اخلاقي نوري زاده با مدير شبكه العربيه مشاهده مي‌شود. 

شایسته ربانی همسر علیرضا نوری زاده در صفحه فیس بوک خود، اقدام به انتشار یک عکس از نوری زاده در استودیو شبکه ایران فردا کرد.

یکی ازدوستان ربانی در ذیل این عکس پرده از رسوایی اخلاقی دیگری از نوری زاده برداشته که منجر به فحاشی کامنتی آن دو شده است.

منتهی رحمی مدیر تولید شبکه العربیه، شخصی ست که این روابط غیر اخلاقی به وی منتسب شده است.

علیرضا نوری زاده در گذشته نیز با خانم فرنوش رام رابطه داشته که فیلم های آن در فضای مجازی منتشر شده است.

نوري زاده به كدام سمت مي رود و آيا با راه اندازي اين شبكه و عدم قرار دادن پرچم شاهنشاهي شير خورشيد، هدف او خدمت به مردم ايران است؟ يا رسيدن به اهداف مالي خود با كمك عربستان؟!

شورای ملی ایران و یا گروه خودکامه فرصت طلب، کدام درست تر است؟!

شورای ملی، یا خودکامگی و جاه طلبی؟

شاهزاده رضا پهلوی  و عمال او، با یک شعبده بازی و مردم فریبی، شماری از یال و کوپال های خود را به گرد هم آورده تا شورایی ساختگی، آنهم بیرون از کشورو بدون آگاهی و دور از دسترس گروه زیادی از دل سوختگان، اندیشمندان، و تجربه داران میهنمان در پاریس برگزار نمایند. شورایی که نه محتوای شورایی دارد، و نه رنگ و حال ملی و نشانه ای از فرهنگ کشورمان. بی تردید، این خیمه شب بازی را می توان با انتخابات ساختگی دوران رژیم گذشته و یا رژیم کنونی یکسان و همسو دانست. در سال گذشته نیز دورادور شاهد آن بودیم که این شاهپرک ها، بدون آگاهی و اطلاع گروههای دیگر، در کشوری به دور هم جمع شدند و حتی بدون در نظر گرفتن دیدگاههای حاضرین در آن نشست، اساسنامه ای را به تصویب رساندند.

شرایطی که شورای ملی باید داشته باشد

چنانچه قرار بود شورای ملی به وجود آید، شرایط زیر می بایست در آن رعایت شود:
۱- شورایی که در خارج کشور به وجود می آید نمی تواند به عنوان “ملی” نام برده شود. زیرا برگیرنده نمایندگان واقعی مردم درون کشور نیست. پس چنین شورایی باید به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” نام برده شود.
۲- افرادی که می توانند در شورا سهم داشته باشند، از خرد و کلان، بیشتر در ایران، و اندکی در کشورهای گوناگون جهان پراکنده اند. بنابراین، برای برگزاری “شورای برون مرزی”، در هر منطقه از جهان، مانند خاورمیانه، خاوردور، اروپا، آمریکا، استرالیا، آفریقا، کانادا، زلاند نو باید دفتر هایی بنام شورای محلی بوجود آمده، تا نمایندگانی از میان درخواست کنندگان برگزیده شوند و بتوانند به محل برگزاری شورای مرکزی مسافرت، و در آن شرکت نمایند. بنابراین، روش مرموزانه گزینش افراد، آنهم با استاندارد نادرست و به وسیله افراد ناشناخته و غیر قابل اطمینان، کمترین جنبه “شورایی و ملی” نخواهد داشت. بلکه این یک خیمه شب بازی دیگر است.
۳- خواستن گذرنامه و یا گواهینامه رانندگی، کار درستی نیست، زیرا افرادی ممکن است به حالت پناهنده و یا شرایط ویژه ای به سر برند که نتوانند چنین مدارکی را ارائه دهند. هدف باید ایرانی بودن باشد، نه سن و سال، نه فعالیت دروغین و تبلیغاتی و خود را در چند تلویزیون نشان دادن، و مانند آن. این فرصت باید به همه ایرانیان داده می شد که انجام نگردید.

۴- اگر قرار است شورایی آن هم به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” تشکیل شود، باید علاوه بر داوطلب بودن، از گروهها و تشکیلاتی که فعالیت سیاسی و فرهنگی در هرزمینه ای دارند، دعوت به شرکت و همکاری نمود. نه آن که شاهپرگ هایی با تبلیغات چپ و راست خود، مجلس و نشستی فرمایشی به بهانه آزادی و دموکراسی ایران، و در حققیت بازگشت به دوران دیکتاتوری گذشته برگزار کنند و در پشت درهای بسته تصمیم گیری نمایند.
برای آن که خوانندگان گرانمایه به ماهیت بیشتر افراد این شورای قلابی ضد ملی پی ببرند، دراین جا ناچار است اندکی به کنکاش و ریشه یابی علت برپایی این به اصطلاح شورا بپردازد:

بازگشت به دیکتاتوری

پس از تلاش بیکران و جانبازی های زنان و مردان برومند کشورمان و رسیدن به آزادی مشروطیت دیری نپایید که خودکامگان و زورگویانی چند چون محمد علی شاه قاجار گرفته تا شاهان پهلوی و با همکاری آخوندهای ضد ایرانی و تازی پرست به میدان آمدند، دموکراسی نیمه بند ایران را لگدکوب نمودند و مبارزان و چالشگران را به بند کشیده، ویا از میان بردند. دیکتاتوری گذشته موجب گردید که ایرانیان به روی سیاست خط بکشند و هرگونه اندیشیدن و عملکرد سیاسی را تنها به شاهنشاه آریامهر واگذار کنند. از سوی دیگر، رها کردن افسار آخوندهای سرکش، بدانان فرصت و قدرت داد که در خلاء سیاسی سال ۵۷ انقلاب مردمی را به انحصار خود در آورند.

نوری زاده، از دستبوسی خمینی تا تجزیه ایران

تهیه شده توسط جمعی از دانشجویان ایران

 

وقتی پرچم شیرخورشید فراموش می شود

نوری زاد:پهلوی لکه ننگ ایران بود

کسی نیست که محمد نوری زاد آن نویسنده طرفدار جمهوری اسلامی را که همواره در روزنامه کیهان مطالبی بر علیه اپوزیسون منتشر می‌کرد نشناسد.

هنوز زهر قلم‌های وی در وجود انسان‌های بیگناهی که فقط به فکر آزادی سرزمین ایران بودند نشسته است و هنوز وزارت اطلاعات و سپاه ایران عدم همکاری وی با این ارگان‌های امنیتی را رد نکرده است.

حال چرا پس از این اقدام های صورت گرفته امروز نوری زاد به عنوان اپوزیسیون مطرح می‌شود.

عکس نوری زاد با چفیه

یادمان نرود که چنین افرادی از عوامل جمهوری اسلامی هستند، همان هایی که با قلم خود و زبان خود بارها و بارها بر علیه شاهنشاه ایران صحبت کرده می خواستند تا جمهوری ننگین اسلامی پا بر جا بماند.

محمد نوری زاد فردی است که در اسفند ماه سال 89 در شهر اصفهان پایتخت فرهنگ و تمدن ایرانی، در مسجد لطف الله متعلق به صلواتي داماد ايت الله جعفري از باند منتظري، بیان می کند که پهلوی لکه ننگی برای ایران بود.


حال جای سئوال اینجاست که پهلوی لکه ننگ است یا نوری زاد که امروز دایه دار اپوزیسیون شده و با وساطتت خامنه‌ای از زندان آزاد شده است و چفیه بر گردن می اندازد؟؟

باز هم نسرین ستوده به مرخصی آمد!

نسرین ستوده که به تازگی به مرخصی آمده بود باز هم از هتل اوین به خانه برگشت تا به همه ثابت کند با جمهوری اسلامی زد و بند دارد.

در قانون جمهوری اسلامی آمده که یک فرد زندانی فقط می‌تواند یه مدت یک روز برای فوت یکی از اقوام درجه یک (مادر، پدر، همسر، خواهر و برادر و فرزند) به مرخصی بیایید و بعد از آن باید به زندان بازگشته تا مدت حبس وی به اتمام برسد.

حال با توجه به این قانون مهم چرا نسرین ستوده برای فوت مادرش یک روز به مرخصی آمد، بعد هم چند روز پیش سه روز به مرخصی آمد، حال برای چهلمین روز درگذشت مادرش هم یک روز به مرخصی میاد! (این مطلب را رضا خندان شوهر نسرین ستوده در فیس بوکش منتشر کرد)

فرق نسرین ستوده با دیگران چیست؟؟ که این قدر به مرخصی می‌آید اما دیگران نه؟؟

آیا نسرین ستوده با جمهوری اسلامی تعامل دارد؟؟ با هم عده ای کور کورانه و بدون تحقیق از وی دفاع می کنند؟؟

وزارت اطلاعاتي ها در خانه نسرين ستوده چه مي‌کردند؟

نسرين ستوده که با لابي وزارت اطلاعات از زندان آزاد و هر زمان که دلش خواست به مثلا زندان بازگشت، در چند روزي که در خانه خود به سر مي‌برد با نيروهاي وزارت اطلاعات و سپاه جلسات مختلفي را برگزار کرد.

نمونه آن جلسه با سعيد حجاريان که همه مي دانند به عنوان خالق وزارت اطلاعات فعاليت مي کرد و طرح اطلاعات را وي با همکاري چند تن ديگر نوشته و ارائه کرد.

حال سئوال اينجاست که نسرين ستوده زماني که به مرخصي آمده بود چرا با سعيد حجاريان که عامل وزارت اطلاعات است ديدار مي کند؟؟!!

چرا جمهوری اسلامی با مطرح کردن ستوده سعی می کند تا زندانیان سیاسی را مخفی کرده تا حق خود را پیگیری نکنند؟؟!!

ستوده در زمانی که به مرخصی آمد چرا وزارت اطلاعاتی ها پیش وی رفتند و چه موضوعاتی را با عامل خود مطرح کردند؟؟!!

حجاریان خالق وزارت اطلاعات